خلاصه کتاب: آموزه‌ های آواگونه برای والدین – بخش سوم

folder_openمعرفی کتاب آبرنگ
visibility75 بازدید
commentبدون دیدگاه
خلاصه کتاب: آموزه‌ های آواگونه برای والدین

خلاصه کتاب: آموزه‌ های آواگونه برای والدین – بخش سوم – کتابی است که به والدین نشان می‌دهد که تغییر لحن صدا چطور می‌تواند رابطه پدر و مادر با فرزندشان را کاملاً دگرگون کند.

برای مطالعه بخش دوم خلاصه کتاب کلیک کنید.

اهمیت فراهم کردن فضایی برای رشد فرزندان

گاهی اوقات وقتی بچه ها بزرگ می شوند، چنان شکاف عمیقی بین آنها و والدینشان ایجاد می شود که نمی توانند در آن فضا با یکدیگر صحبت کنند. از طرفی با رسیدن به سنین نوجوانی، تعارضات افزایش می یابد. بخش بزرگی از کودکان نوجوان تمایل به “مستقل شدن” دارند. آنها می خواهند از والدین خود جدا شوند تا بتوانند بزرگسالان مستقلی باشند. در برخی خانواده ها چنین مشکلی با تنش طولانی مدت و جنگ اعصاب همراه است که رابطه بین فرزندان و والدین را از بین می برد.

وقتی پسر شیرین و دوست داشتنی شما به سن نوجوانی می رسد، گاهی اوقات به شدت گوشه گیر و گوشه گیر می شود و به سختی اتاقش را ترک می کند. یا دختر شما دیگر همان نیست و تبدیل به یک “ملکه درام” شده است و می تواند بیش از حد احساساتی باشد.

این تغییر رفتار واقعاً تقصیر بچه ها نیست. در واقع تغییر رفتار کودکان نشانه رشد مغز و هورمون های آنهاست. نزدیک به بلوغ و در سال‌هایی که بالغ می‌شوند، دعوای والدین و فرزندان به اوج خود می‌رسد.

اگرچه در این مدت سال های پرتلاطمی را با فرزندتان سپری می کنید، اما همچنان می توانید در هر سنی با او به زبان او صحبت کنید و ارتباط لازم را برقرار کنید. با این کار می توانید ببینید که چقدر احساسات او می تواند منبع الهام باشد.

با ذهنی باز و کنجکاو پذیرای صحبت های او باشید و در عین حال به مرزهای او احترام بگذارید و آنها را در عمل نشان دهید. تمایل خود را به سخنرانی در مورد انجام یا عدم انجام کارها، حل مشکلات، یا بررسی جزئیات در مورد برنامه های مدرسه، دوستان، یا کار دانشگاه کاهش دهید. البته این بدان معنا نیست که شما باید نسبت به کار او بی اهمیت باشید یا او را کاملا نادیده بگیرید. باید او را از راه دور تماشا کنید و اشتیاق نشان دهید و در مورد چیزهایی که واقعاً به او علاقه مند است بدون درگیری صحبت کنید.

ترفند جالبی برای حفظ ارتباط با کودکان نوجوان وجود دارد که شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما می تواند ارتباط شما را بهبود بخشد. برای صحبت با کودکان در این سن، فکر کنید که فرزندان شما فرزندان شما نیستند.

اگر پسر دارید، وانمود کنید که او یک دانشجوی خارجی از کشوری کاملاً متفاوت است. پسرتان با این کار و رفتار جدید شما اعتماد به نفس پیدا می کند و در مورد مسائلی که در آنها تردید دارد سوالات لازم را از شما می پرسد.

اگر دختر دارید، او را خواهرزاده خود بدانید که برای مدتی از شهر دیگری برای زندگی با شما آمده است. بنابراین او در این شهر احساسات جدیدی خواهد داشت و با آزمون و خطا کار می کند و یاد می گیرد.

این ترفند به شما کمک می کند تا دلیل رفتار جدید فرزندتان را راحت تر بفهمید. با گذشت زمان، خواهید دید که این آشفتگی عاطفی مداوم به دلیل هورمون های آنهاست و صرفاً نیاز به این است که بفهمند چه کسی هستند و چه می خواهند.

از آنجایی که نوجوانان در این سن بمب های عاطفی هستند، سعی کنید تا حد امکان درباره علایق، سبک لباس پوشیدن یا سبک زندگی آنها چیزی نگویید. اگر واقعاً نگران چیزی هستید یا فکر می‌کنید فرزندتان رفتار خطرناکی از خود نشان می‌دهد، می‌توانید ابتدا مستقیماً با او صحبت کنید یا از یک مشاور کمک بخواهید.

بیشتر اوقات، این وضعیت فقط مرحله ای از رشد کودکان است. اگر سوالی دارید، آن را کوتاه، مختصر، مستقیم و بدون حاشیه بیان کنید. می توانید بگویید، “خوشحالم که اینجا هستید، می توانید به من کمک کنید تا پارکینگ را مرتب کنم؟”

در این سن از تهیه فهرستی از قوانین خودداری کنید. قوانین و محدودیت هایی که در نظر دارید باید به شکلی ظریف در خانه اجرا شود تا تحت فشار قرار نگیرد. قوانین باید برای یک نوجوان مستقیم، ساده و کوتاه باشد. به عنوان مثال، “فریاد نکشید و حرف کسی را قطع نکنید!” این نمونه ای از یک قانون خوب و ساده است.

حتی زمانی که بمب احساسی فرزندتان منفجر می شود، باز هم باید آرام باشید. وقتی شروع به داد و فریاد کرد، اصلاً مسائل را شخصی نکنید. این حالت کاملاً گذرا است و مانند ابر بهاری تنها چند ساعت یا چند روز آسمان خانه شما را تاریک می کند. وقتی صحبت از نوجوانان می شود، همیشه به یاد داشته باشید که هیچ چیز دائمی نیست. پس از آرام شدن اوضاع می توانید دوباره با فرزندتان صحبت کنید و اولین دعوا و مشاجره های بعدی نباید مانعی برای دیوار کشی بین شما باشد.

وقتی اختلاف نظرها بالا می گیرد

چه دوست داشته باشی چه نه؛ شما تنها فردی در زندگی فرزندتان نیستید که بر تربیت او تأثیر می گذارد. علاوه بر این، سایر اعضای خانواده، پرستاران کودک، سایر اقوام، مربیان و معلمان، دوستان و تقریباً کل جامعه و عزیزان در نحوه تربیت فرزندتان مؤثر هستند.

وجود چنین افرادی در اطراف بدون شک به اختلاف نظر در مورد نحوه تربیت فرزندان مربوط می شود. والدین نظر می دهند، سایر اعضای خانواده چیزی می گویند و شما نظر خود را دارید. جالب است که هر فردی احساس می کند نظرش درست است.

وقتی این «مفسران» این کار را به روش شما انجام نمی دهند یا شیوه فرزندپروری شما را زیر سوال می برند، وضعیت بدی ایجاد می کند که خانواده را تحت فشار قرار می دهد. به خاطر بچه ها بهتر است همه بزرگترهای اطراف کودک با هم در یک جبهه متحد کار کنند تا بچه ها دچار «تعدد» نشوند.

اتحاد در خانواده و دیگران اصلاً به این معنا نیست که هیچکس نتواند نظر مخالف خود را در مورد موضوعی مطرح کند، بلکه هدف از این کار ایجاد فضایی سازنده برای ارتباط بهتر با فرزندان و تربیت آنهاست. در این فضای سازنده همه می توانند بدون ترس حرف بزنند و نظرشان را بیان کنند. از طرفی دیگران به نظر او احترام می گذارند و به یکدیگر اهمیت می دهند.

به عنوان مثال، زمانی که با همسرتان در مورد تربیت فرزند اختلاف نظر دارید، یک گفتگوی سازنده به دور از موقعیت های استرس زا می تواند بسیار موثر باشد. از صحبت کردن به طعنه، مانند گفتن: “عالی، پسرت هرگز به کلمه ای که تو می گویید گوش نمی دهد.” در مرحله اول توجه داشته باشید که این پسر بچه هر دوی شماست و برای تربیت او باید در مورد مسائل مختلفی صحبت کنید. قبل از انتقاد، همیشه با دقت به حرف های طرف مقابل گوش دهید، خواه فرزندتان باشد یا همسرتان یا هر کس دیگری، خودتان را جای او بگذارید و سپس تصمیم بگیرید.
وقتی بخواهی فریاد بزنی و فریاد بزنی، هیچ کس به حرف تو گوش نمی دهد. بنابراین به جای فریاد زدن، یاد بگیرید که با اعتماد به نفس صحبت کنید. مشاجره و تنش را با همسر و دیگر بزرگسالان در خانه به حداقل برسانید. وقتی احساس کردید که اوضاع از کنترل شما خارج می شود و صدایتان را بلندتر می کنید، بگویید: “عزیزم، من خیلی خسته هستم که نمی توانم در این مورد صحبت کنم، امشب یا فردا می توانیم صحبت کنیم؟”

برای به حداقل رساندن اختلافات در خانواده، دو نکته را در نظر داشته باشید: یکی این که همیشه به این نکته توجه داشته باشید که “این شخص بهترین ها را برای من و فرزندم می خواهد” و دیگری اینکه “میلیون ها فرزند دیگر در دنیا وجود دارد” و فرزند من تنها فرزند روی زمین نیست!”

با نگاهی به مورد اول، به راحتی متوجه می شوید که اگر پدربزرگ و مادربزرگ فرزندتان چیزی در مورد او می گویند، در بیشتر مواقع واقعاً منظورشان خوب است و می خواهند به شما کمک کنند. بنابراین، تا زمانی که در زندگی شما “دخالت” وجود نداشته باشد، به طور خودکار سپر محافظ را کنار می گذارید و نظرات دیگران را بدون پیش داوری می پذیرید. البته برای بیان عقاید «مرز» تعیین کنید.

در مورد افکار دوم نیز باید گفت که پذیرش نظر افرادی که سال ها تجربه کار با کودکان را دارند بسیار آسان می شود. به عنوان مثال، دیگر به تکالیف و چیزهایی که معلمان در مدرسه تدریس می کنند مخالفت زیادی نخواهید داشت. زیرا می دانید که راهبردهای معلمان زیر نظر «سازمان آموزش و پرورش» است. تا زمانی که کودک شما توسط کسی “آزار عاطفی” نمی شود، دلیلی برای “بستن چاقو” و اتخاذ اقدامات شدید برای محافظت از کودک وجود ندارد. اجازه دهید کودکتان گاهی از خودش دفاع کند.

وقتی شما به عنوان یک بزرگسال بتوانید روابط سازنده ای با دیگران داشته باشید و با احترام با آنها صحبت کنید، الگوی بسیار خوبی برای فرزندتان خواهید بود. این رفتار روحیه مشارکت فرزندتان با بزرگسالان را تقویت می کند و نه تنها محیط حمایتی فوق العاده ای برای او ایجاد کرده اید، بلکه او مهارت های ارتباطی را نیز از شما خواهد آموخت.

در نهایت به یاد داشته باشید که «تربیت صحیح کودک» به این معنا نیست که همه تصمیمات شما بی نقص خواهد بود و همه چیز طبق برنامه پیش خواهد رفت. در بسیاری از موارد، چیزی به نام راه حل درست وجود ندارد.

تربیت صحیح و آموزش صحیح در واقع به این معناست که شما می توانید فردی مهربان، نوع دوست، سالم، شاد، خودکفا، دلسوز و آگاه را برای جامعه فراهم کنید. بقیه مراحل تربیت اجتماعی و رشد را به نظارت از راه دور بسپارید.

راه این آموزش چیست؟ حفظ ارتباط با کودکان تا بزرگسالی اساس تربیت سازنده آنهاست. هیچ وقت آن را فراموش نکن. شما همراه فرزندتان هستید. اگر در آن سفر طولانی هرگز با همسفر خود صحبت نکنید، چه احساسی خواهید داشت؟ اگر بچه ای بودید که می خواستید بزرگ شوید و همه چیز را در مورد این سفر بدانید چه؟

سخن آخر

از آنجایی که بیشتر والدین وقتی زمان صحبت با فرزندانشان فرا می رسد، احساس غمگینی می کنند و نمی توانند یک رابطه سازنده برقرار کنند، بسیار مهم است که پایه و اساس یک رابطه سازنده را از بدو تولد و حتی قبل از تولد ایجاد کنیم.

بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده، تولد تا 5 سالگی مهمترین زمان برای یادگیری کودک است. در این مدت کودکان مانند آهنربا همه چیز را جذب می کنند، رفتار شما را تکرار می کنند و از شما یاد می گیرند که چگونه با دیگران رفتار کنید.

وقتی از کودکی بدانید که در هر سنی با فرزندتان چگونه رفتار کنید، تا بزرگسالی با او رابطه سازنده ای خواهید داشت که در آن می توانید با هم صحبت کنید، از هم انتقاد کنید یا بهتر است بگوییم از خودتان چیزی یاد خواهید گرفت. کودک دریافت کرد.

ایجاد این رابطه سازنده در کنار توجه به نوع رابطه و صحبت زیاد با کودکان و کودکان، دانستن قوانین و مقرراتی که یکی از آنها شناخت «قدرت بیان» شماست، ضروری است.

اگر از نقاط قوت خود آگاه نیستید، باید گفت که فرزندتان دقیقاً از این مشکل آگاه است و گاهی به همین دلیل است که نمی توانید با او صحبت کنید. کودکان به راحتی لحن صدا، حالت چهره، زبان بدن، احساسات و هدف صحبت شما را درک می کنند. بنابراین اگر نشانه ای از عصبانیت در صدای شما وجود دارد، احتمالاً او در حال حاضر در حالت تدافعی است و فکر می کند که می خواهید در مورد چیزی به او سخنرانی کنید یا به او بگویید این کار را انجام دهد و آن کار را انجام نده.

بنابراین باید گفت که تغییر شیوه بیان و سبک آوایی می تواند رمز موفقیت شما در گفتگو با کودکان باشد. وقتی نحوه بیان خود و لحن صدای خود را به روش های مختلف تغییر دهید، تغییرات قابل توجهی در رفتار کودک خواهید دید.

این تغییر در لحن و صدا برای رشد مهارت های ارتباطی و پرورش کودک زمانی که فضای کافی در خانه برای گفتگو و بحث سازنده وجود دارد عالی است. از آنجایی که صحبت با نوجوانان می تواند برای والدین یک کابوس باشد، باید بدانید که چگونه با فرزندتان در هر سنی صحبت کنید.

در هر سن و مرحله رشد فرصت های جدیدی برای گفتگوهای صمیمی با کودکان وجود دارد. حتی اگر فرزند شما در سن بلوغ تعطیل شده باشد یا در مدرسه پرخاشگری را یاد گرفته باشد، باز هم می توانید با کمک دوره های مختلف، از مثال های گفتاری کتاب آوایی برای والدین استفاده کنید، از تفاوت تربیت پسر و دختر آگاه باشید. کتاب برای آموزش و کمک از مشاور خانواده با او در ارتباط باشید.

مهمترین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که باید ارتباط خود را حفظ کنید و در هر شرایطی با فرزندان خود صحبت کنید. کودکان باید بتوانند در خانه صحبت کنند و نیازهای خود را بیان کنند. در غیر این صورت، چگونه متوجه خواهید شد که او مورد آزار و اذیت قرار گرفته است یا حال او بد است و نیاز به کمک دارد؟

همچنین به عنوان والدین باید از فرزند خود در مقابل دیگران محافظت کنید. این محافظت به هیچ وجه به معنای مخالفت با توصیه های آموزشی دیگران مانند معلم، خواهر، برادر یا والدین خود و سایر بزرگسالان نیست. در عوض، وندی موگل به شما می‌گوید که چگونه همه بزرگسالان می‌توانند با هم برای تربیت فرزندان همکاری کنند. این اتحاد رمز موفقیت در تربیت فرزندان است.

در هر صورت باید در نظر داشته باشید که والدین همیشه اولین نمونه برای فرزندان و فرزندانشان هستند. پس هر چه از شما ببینند، یاد می گیرند. با گذشت زمان، همانطور که قدرت بیان خود را یاد می گیرید، شاهد بازگشت آرامش به خانه خواهید بود. از طرفی رفتار کودکان نیز تغییر می کند. آنها آگاهانه با شما صحبت می کنند و از شما مشاوره می خواهند، به شما گوش می دهند، ارتباط منطقی و سازنده ای با دیگران پیدا می کنند و چه چیزی برای یک خانواده بهتر از این؟

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up