خلاصه کتاب: آموزه‌ های آواگونه برای والدین – بخش اول

folder_openمعرفی کتاب آبرنگ
visibility238 بازدید
comment74 دیدگاه
خلاصه کتاب: آموزه‌ های آواگونه برای والدین

خلاصه کتاب: آموزه‌ های آواگونه برای والدین – بخش اول – کتابی است که به والدین نشان می‌دهد که تغییر لحن صدا چطور می‌تواند رابطه پدر و مادر با فرزندشان را کاملاً دگرگون کند.

اگر پدر و مادر هستید، می‌دانید که صحبت کردن با بچه‌ها، به‌ویژه نوجوانان، تقریباً غیرممکن است، چه رسد به اینکه از آنها انتظار داشته باشید که گوش کنند. اما جای نگرانی نیست. شما و میلیاردها والدین دیگر با این مشکل روبرو هستید.

موقعیتی را تصور کنید که دو فرزند 5 و 11 ساله دارید. به عنوان مادر و پدر، وقتی از سر کار به خانه می‌روید، احتمالاً کارهایی در خانه دارید که باید انجام دهید. الان در این بین بچه 5 ساله شما در مورد بخاری کنجکاو شده است، مثلاً فرزند 11 ساله شما باید فردا پروژه درسی را که برای یک هفته به او داده اند تحویل دهد، اما او در این مورد به شما گفته است. دقیقه 90 و در همین حین مهمان از راه رسید.

در چنین آشفتگی می خواهید چه کار کنید؟ وقتی کودک 5 ساله شما با وجود هشدارهای مکرر همسرتان، بخاری را لمس می کند و دستش را می سوزاند، بدتر می شود. در این شرایط احساس می کنید عقل خود را از دست داده اید و فرزندتان هرگز به حرف شما گوش نمی دهد. این نافرمانی شکافی بین شما و او ایجاد کرده که امروز نمی توانید آن را پر کنید. پس راه حل چیست؟

به عنوان والدین، ابتدا باید بدانید که فرزندتان ممکن است همان کاری را انجام دهد که شما در کودکی نافرمانی کرده اید. پس باید برای چنین شرایطی آماده باشید.

تقریباً صحبت کردن با کودکان و واداشتن آنها به گوش دادن به شما در برخی موارد ممکن است دشوار باشد.

زمانی که فرد نتواند در خانه و محیط خانوادگی خود با دیگران روابط سازنده داشته باشد، در آینده این رفتار بد در شکل گیری روابط او نیز تاثیر می گذارد و بسته به نحوه صحبت والدین با دیگران ارتباط برقرار می کند.

به عنوان مثال، اگر پدر و مادری والدین سرکوبگر داشته باشد که فقط حرف خودش است، احتمالاً در آینده نزدیک بیشتر عصیان و نافرمانی می کند یا تبدیل به فردی بدون اعتماد به نفس، بدون توانایی تصمیم گیری می شود. شاید بخواهد حرف های خودش را مثل پدر و مادرش داشته باشد. پس از چنین والدینی، چنین فرزندی بعید نیست.

یا اگر والدین از آن دسته افرادی باشند که به هر درخواست کودک توجه می کنند و با وعده خرید اجناس مختلف او را مجبور به شنیدن می کنند، کودکی خودخواه و مطالبه گر تربیت می کنند. این کودک در آینده همچنان انتظار دارد که دیگران نیازهایش را برآورده کنند، عصبانیت خراب و کودکانه دارد و در ذهنش تثبیت می شود که اگر عصبانیت و رفتار بدی داشته باشد به آنچه می خواهد می رسد. اما اگر با بی تفاوتی مواجه شود، در آینده نیازهای خود را از دیگران مطالبه می کند یا ممکن است با تکرار رفتار والدینش نسبت به دیگران، به ویژه در روابط عاطفی، به کسانی که دوستشان دارد آسیب برساند و آسیب ببیند.

مهم نیست که چه نوع شخصیتی دارید، احتمالاً با کودکانی روبرو خواهید شد که از شما اطاعت نمی کنند و به حرف شما گوش نمی دهند. مهم نیست که چقدر سعی می کنید به آنها درس های زندگی بیاموزید، در نهایت آنها همیشه برای قبول آنچه می گویید مشکل دارند. گاهی این وضعیت به حدی پیچیده می شود که کودک از این رفتار بد به عنوان «اهرمی» برای والدین استفاده می کند. هر بار که گفته‌هایتان را تکرار می‌کنید، او به کارش ادامه می‌دهد تا اینکه یا تسلیم شوید یا خسته شود.

چیزی که احتمالاً در این وضعیت داغ خانوادگی به آن مشکوک نیستید «قدرت گفتار» شماست. شاید قبلاً آن را نمی دانستید، اما بچه ها قبل از اینکه محتوای صحبت شما را بشنوند، زبان بدن شما را می فهمند و متوجه لحن صدای شما یا نحوه تلفظ کلمات و عباراتی که دارید می شوند.

لحن گفتار چیزی است که بین شما و سایر والدینی که از گوش ندادن فرزندانشان شکایت دارند تفاوت ایجاد می کند. استفاده از لحن مناسب در زمان مناسب می تواند زندگی شما را بهشت ​​کند. وقتی بدانید چه زمانی و چگونه با فرزندتان صحبت کنید، به مرور زمان رفتارتان تغییر می کند و رابطه شما صمیمی تر می شود.

این گفتگو نه تنها زندگی شما را شیرین می کند بلکه به فرزندتان کمک می کند تا به عنوان انسانی با ارزش های اخلاقی بالاتر وارد جامعه شود.

با یک گفتگوی سازنده، هم شما و هم فرزندتان با دنیای درونی یکدیگر آشنا می شوید. با او احساسات جدید و خفته را کشف خواهید کرد، زندگی را دوباره تجربه خواهید کرد و نفر شماره یک زندگی او خواهید شد. از طریق این رابطه سازنده، فرزند شما می داند که مهم نیست چه اتفاقی می افتد، شما دوست او هستید که می تواند صادقانه درباره تجربیات، تردیدها یا ترس هایش با شما صحبت کند. پس چی بهتر از این؟

امان از دست بچه های باهوش

باید پذیرفت که کودکان هر نسل در مقایسه با نسل خود چالش‌های جدیدی ایجاد می‌کنند و روش‌های قدیمی تربیت کودکان گاهی در قرن بیست و یکم جواب نمی‌دهد. مثلا تنبیه و کتک زدن بچه ها به خاطر انجام کاری مثل سابق معمول است؟ این نه تنها رایج است، بلکه با مجازات های مختلفی در ایالت های مختلف همراه است، که گاهی اوقات می تواند به دولت اجازه دهد تا شما را به عنوان والدینی نامناسب معرفی کند و فرزندتان را از شما بگیرد.
شاید با فریاد زدن و یا حتی التماس سعی کرده باشید کودک را مجبور کنید به حرف شما گوش دهد، اما باید گفت که هر دو راه اشتباه است. قبل از شنیدن صحبت های شما، کودکتان به دقت لحن صدا و رفتار شما را زیر نظر دارد.

بچه ها وقتی عصبی هستید یا لحن صدایتان آهنگ خاصی مانند التماس یا “ممم” دارد، اصلا به شما گوش نمی دهند.

در عوض، رفتارهای تکراری و حتی بدتر از آن را می بینید. این جنگ و درگیری بی پایان گاهی روزها، ماه ها و سال ها ادامه دارد. شما مدام صحبت می کنید و کودک طوری به شما بی اعتنایی می کند که انگار آب را در هاون می کوبید. مثل این است که “یک گوش در است و دیگری دروازه!”

اگر فرزندتان مدام به صحبت های شما گوش نمی دهد و می دانید که اوضاع در حال بدتر شدن است، مشکل به ارتباط و گفتگوی شما با کودک بازمی گردد. کودکان و نوجوانان به راحتی لحن، احساسات و حتی انتخاب کلمات شما را درک می کنند. این

چه یک والدین کارکشته باشید، چه یک والدین جدید، یا فقط در تلاش برای بچه دار شدن هستید، احتمالاً متوجه شده اید که لحن صدای شما زمانی که می خواهید از فرزندتان درخواستی داشته باشید یا در مورد موضوعی جدی صحبت کنید، تغییر می کند. کودک نیز این تغییر را حس می کند و قبل از شروع به صحبت برای محافظت آماده می شود. او می داند که شما می خواهید چیزی را با این مکالمه تغییر دهید و احتمالاً از عهده این تغییرات برنمی آید.

حتی بچه‌های کوچک‌تر هم می‌توانند ضعف صدای شما را وقتی که گفتار شما با ناله، ناله، ناامیدی و عصبانیت همراه است، احساس کنند. در اینجا مکالمات قبل از شروع هیچ فایده ای نخواهد داشت. کودک از لحن صدای شما یا احساس شما برای به چالش کشیدن شما استفاده می کند و در نهایت به شما گوش نمی دهد.

اما ناامید نشوید، کمی تغییر در لحن صدا می تواند در این زمینه بسیار موثر باشد. قبل از رفتن به اصل موضوع، بهتر است کار زیرا را امتحان کنید:

1. صبور بودن را بیاموزید. همانطور که فرزندتان می تواند بارها و بارها برای شما داستان تعریف کند، شما نیز باید کلمات خود را بارها و بارها به روش های مختلف تکرار کنید تا شنیده شود و به حرف هایتان عمل کنید.

گاهی ممکن است آنقدر از دست فرزندتان عصبانی شوید که بخواهید با فریاد به کوه و صحرا بدوید. اما صبر و حوصله به شما کمک می کند تا از این مرحله اجتناب کنید. وقتی در حین صحبت با فرزندتان مدام عصبانی می شوید و عصبانی می شوید، نه تنها به حرف شما گوش نمی دهد، بلکه تحت فشار و موقعیت های استرس زا قرار می گیرد و حالت تدافعی و جنگی را آغاز می کند.

«صبر» اولین اصل «فرزندپروری» است. وقتی با عصبانیت با کودک صحبت می کنید، این پیام را می دهید که “من نمی توانم تحمل کنم و با رفتار کودکانه شما کنار بیایم.” آیا این پیام هدف گفتگوی شما با کودک است؟

2. هنگام صحبت با کودکان تمرکز خود را از دست ندهید، باید احساسات خود را کنترل کنید و سعی کنید دنیا را از دید آنها ببینید. یادت باشه وقتی بچه بودی چطور نافرمانی کردی. او هم کودک است و نباید از او انتظار داشته باشید که مانند یک بزرگسال رفتار کند. حتی برخی از بزرگسالان رفتارهای کودکانه ای دارند که نتیجه آن ناتوانی در برقراری ارتباط سازنده با والدین خود در دوران کودکی است.

تکنیک های زیادی وجود دارد که می توانید برای تمرکز یا حداقل تظاهر به سرد بودن از آنها استفاده کنید. اگر در حین صحبت احساس می کنید عصبانی می شوید و بحث شما متشنج شده است، کمی استراحت کنید و با عذرخواهی محل را ترک کنید و پس از آرام شدن دوباره با او صحبت کنید.

نفس های عمیق نیز به شما کمک می کند هنگام صحبت با فرزندان خود آرام بمانید. پس ماهیچه های صورت و شانه خود را شل کنید و به آرامی تا 5 تا 5 نفس بکشید. به زیر و بمی صدای خود توجه کنید. سرعت خود را کم کنید و نشان دهید که کاملاً آرام هستید و بر احساسات خود کنترل دارید. وقتی فرزندتان ببیند که شما علیه او موضع نمی گیرید و عصبانی نیستید، احساس امنیت می کند و به این ترتیب می توانید بحث را ادامه دهید.

3. به حرف های فرزندتان گوش دهید. اگر می خواهید بچه ها «گوش شنوا» داشته باشند، ابتدا «گوش شنوا» باشید. حتی اگر مکالمه با فرزندتان همیشه به دعوا ختم می شود، رابطه خود را با او قطع نکنید. صحبت نکردن فقط اوضاع را بدتر می کند. با او با احترامی رفتار کنید که می خواهید با شما رفتار شود. با آنها بنشینید و واقعاً به آنها گوش دهید. مطمئن باشید به زودی پاسخ این نگرش را خواهید دید.

با فرزندتان زیاد صحبت کنید

رشد مهارت های ارتباطی در انسان قبل از تولد شروع می شود. به عنوان مثال، نوزاد تازه متولد شده “زبان مادری” خود را می شناسد. چون وقتی در شکم مادرش است می تواند حرف های پدر و مادرش را بشنود.

مغز نوزادان اساساً برای کسب مهارت های زبانی و ارتباطی طراحی شده است و بر اساس روابط والدین و فرزندان شکل می گیرد. به همین دلیل است که نمی‌توانید با نوزادان یا کودکان نوپا آن‌طور که می‌خواهید صحبت کنید.
در این زمان ارتباط با کودک تقریبا یک طرفه است. هر چه به او بگویید نه جوابی می گیرد، نه از شنیدن داستان های تکراری و قدیمی خسته می شود و نه می تواند سوال بپرسد. اگرچه کودک نمی تواند صحبت کند، اما توانایی شنیداری قوی دارد که نحوه ارتباط او با دیگران را در آینده شکل می دهد. او عاشق شنیدن صدای آرام و آرامش بخش شماست. از این ماه های گرانبها استفاده کنید تا هر طور که می خواهید با کودک «به تنهایی صحبت کنید».

به عنوان مثال، می توانید تجربیات روزمره را به داستان های بامزه تبدیل کنید و بگویید: “بیا آن شلوارهای قرمز زیبا را با هم بپوشیم یا “به آن سگ بزرگ نگاه کن!”

شاید بپرسید چنین جملاتی در آینده چگونه می تواند بر روابط شما با فرزندانتان تأثیر بگذارد؟ یا چگونه با فرزند خود صحبت کنیم؟

مانند اکثر والدین، احتمالاً می دانید که وقتی با نوزادان صحبت می کنید، لحن شما به طور خودکار نرم و موزیکال می شود. دانشمندان این پدیده را “پرانتز” می نامند. پرنتیس در واقع به زبانی ساده با کلماتی روان و جملاتی سبک و به صورت شمرده و آهسته با کودک صحبت می کند. در داخل پرانتز کلمات اغراق آمیز، خط کشیده شده و با صدای بلند تلفظ می شوند.

بنابراین از ساده ترین کلمات و جملات برای صحبت با نوزادان استفاده کنید. با صدای رسا، شیوا و لحن مناسب با موقعیت، شفاف باشید. همانطور که کودک به کلماتی که می گویید نگاه می کند، سعی می کند آن کلمات را مانند شما تکرار کند. تکرار و هماهنگی قافیه های ساده یا جملات ساده با تاکید می تواند توجه نوزاد را به خود جلب کند.

جملاتی که معمولا خوانده می شوند، یک کار روزانه را به یک فعالیت شیرین و بازیگوش تبدیل می کنند که کودک در آینده به آن پایبند خواهد بود. همانطور که می گویند، اگر می خواهید در آینده زمان خواب کودک تنظیم شود، حتما او را به خوابیدن مثلاً ساعت 21:00 عادت دهید.

کودک با شما کلمات، لحن و ریتم را یاد می گیرد. او عاشق شنیدن اشعار با قافیه و صدا است و عاشق لالایی ها و محبت شما می شود. برایش اهمیتی ندارد که برایش بی کلام یا با کلام شعر بخوانی. بیشتر به ریتم و لحن توجه می کند تا محتوای گفتگوها. مطالعات روی نوزادان در بخش مراقبت های ویژه نشان می دهد که لالایی ها ضربان قلب، تنفس، تغذیه و حتی الگوهای خواب را بهبود می بخشد.

کم کم با بزرگ شدن کودک، مکالمات کلامی شما نیز باید غنی تر شود و متناسب با سن او تغییر کند. 5 سال اول زندگی هر کودکی مهمترین سال زندگی اوست. در این سال ها اساس و اساس ارتباط او با دیگران و ویژگی های اخلاقی و رفتاری او شکل می گیرد. در این مدت تشنه دانش هستند، سوالات زیادی می پرسند و با کنجکاوی یا لجبازی یاد می گیرند.

هر چه کودک در 5 سال اول زندگی خود اطلاعات بیشتری دریافت کند، مهارت های ارتباطی او با بزرگ شدن بهتر و کامل تر خواهد بود. داستان های قبل از خواب یکی از بهترین راه ها برای ایجاد مهارت های ارتباطی کودک در حین رشد است. برای این کار می توانید از کتاب های آموزشی، پادکست ها یا برنامه های آموزشی استفاده کنید.

اگر برای او کتاب می خوانید، مطمئن شوید که کتاب تصاویر خوبی دارد. در این سال ها عکس ها بیشتر جلوی چشمش می آید و مضمون داستان را از زبان شما می شنود. این داستان ها علاوه بر آرامش و سرگرمی کودک، قوه تخیل و «تخیل» او را تقویت می کند. از سوی دیگر، می توانید احساسات کودک خود را نیز راحت تر درک کنید. اطمینان حاصل کنید که این ارتباط کلامی از یک نفر به شخص دیگر است. اگرچه کودک نمی تواند صحبت کند، اما یک وسیله یا یک ربات نیست. او احساسات دارد و از شما یاد می گیرد.

مطالعات نشان می دهد که از بدو تولد تا دو سالگی، برنامه های آموزشی و تلویزیونی مهارت های زبانی کودکان را بهبود نمی بخشد. اگر می خواهید از چنین ابزارهایی برای شکوفا شدن استعدادهای کودک استفاده کنید، بهتر است آن را برای سن 3 تا 5 سالگی در نظر بگیرید. از بدو تولد تا دو سالگی، بهترین منابع اطلاعاتی و یادگیری کودکان، والدین و اطرافیانشان هستند.

بنابراین اگر می خواهید رابطه خوبی با فرزندتان داشته باشید، به آن رابطه به عنوان یک ارتباط یک طرفه نگاه نکنید. هرگز در این سن برای سرگرمی و آرامش کودک از تلفن همراه استفاده نکنید. حتی زمانی که می خواهید با نوزاد وقت بگذرانید و با او صحبت کنید، بهتر است موبایل را دور از خود بگذارید.

از آنجایی که شنوایی کودک بسیار قوی است، ممکن است حتی با صدای اعلان حواس او پرت شود. با محدود کردن میزان استفاده از تلفن همراه در هنگام مکالمه با کودکان، نه تنها ارتباط بهتر و بیشتری با کودک خواهید داشت، بلکه حتی بعداً آموزش استفاده از تلفن همراه و الگوبرداری از آن به کودک عادت خوبی است.

برای مطالعه بخش دوم خلاصه کتاب کلیک کنید.

همچنین بخوانید

74 دیدگاه. پیغام بگذارید

  • نیکان کوهی
    5 آذر 1403 06:20

    خواندن این مطالب باعث شد تا بفهمم که موفقیت همیشه در دسترس است، اگر بتوانیم استعدادهایمان را به درستی بشناسیم.

    پاسخ
  • هومن محمدی
    5 آذر 1403 06:20

    واقعاً از زمانی که برای تهیه این محتوا گذاشته‌اید، قدردانی می‌کنم. نکاتی که به آن‌ها اشاره کرده بودید، بسیار کاربردی و تأثیرگذار بودند.

    پاسخ
  • آوا شمس
    5 آذر 1403 06:20

    محتوای ارائه‌شده برای من مثل یک نقشه راه بود تا مسیر آینده‌ام را بهتر برنامه‌ریزی کنم.

    پاسخ
  • فرشید سیفی
    5 آذر 1403 06:20

    این نوشته‌ها به قدری کامل و جامع بودند که هیچ سوالی برایم باقی نگذاشتند.

    پاسخ
  • پارسا نصیری
    5 آذر 1403 06:20

    یکی از بهترین بخش‌های این محتوا، تمرکز بر ترکیب استعدادها و علاقه‌ها برای رسیدن به موفقیت بود. این دیدگاه برای من بسیار ارزشمند و کاربردی بود.

    پاسخ
  • الینا صدقی
    5 آذر 1403 06:20

    همیشه به دنبال چنین محتوایی بودم که بتواند هم علمی و هم قابل اجرا باشد.

    پاسخ
  • امین هاشمی‌نژاد
    5 آذر 1403 06:20

    این نوشته برای من مثل یک تلنگر بود. باعث شد به چیزهایی که قبلاً نادیده می‌گرفتم، بیشتر توجه کنم و برای رشد فردی‌ام برنامه‌ریزی کنم.

    پاسخ
  • مهناز اسدی
    5 آذر 1403 06:20

    همیشه فکر می‌کردم استعدادیابی کار پیچیده‌ای است که فقط متخصصان می‌توانند انجام دهند، اما این نوشته ثابت کرد که خودمان هم می‌توانیم با ابزارهای ساده به شناخت بهتری از توانایی‌هایمان برسیم.

    پاسخ
  • مهیار رادمنش
    5 آذر 1403 06:20

    یکی از نقاط قوت این مطلب این است که فراتر از تئوری رفته و روش‌های کاملاً عملی برای شناخت توانایی‌ها معرفی کرده است. خیلی از این نکات را تا به حال جایی نشنیده بودم.

    پاسخ
  • فرهاد قنبری
    5 آذر 1403 06:20

    این محتوا نشان داد که چطور می‌توان از کوچک‌ترین فرصت‌ها برای رشد فردی استفاده کرد.

    پاسخ
  • رها مجیدی
    5 آذر 1403 06:20

    از لحظه‌ای که این مطلب را خواندم، انگیزه‌ای در من ایجاد شد که کارهایی که همیشه به تأخیر می‌انداختم را شروع کنم. توضیحات شما دقیقاً همان چیزی بود که به آن نیاز داشتم.

    پاسخ
  • صدف امیدواری
    5 آذر 1403 06:20

    بارها پیش آمده بود که فکر می‌کردم هیچ استعدادی در زمینه‌های خاصی ندارم، اما با مطالعه این نوشته فهمیدم هرکس می‌تواند با روش‌هایی ساده اما کارآمد، توانایی‌های پنهان خودش را کشف کند. توضیحات شما مثل یک راهنما عمل کرد.

    پاسخ
  • فاطمه یزدی
    5 آذر 1403 06:20

    از وقتی این نوشته را خواندم، تصمیم گرفتم بیشتر روی نقاط قوت خودم کار کنم.

    پاسخ
  • پروین فتحی
    5 آذر 1403 06:20

    این محتوا بسیار کامل و جامع بود. حس می‌کنم توانستم اطلاعات زیادی درباره مسیر رشد فردی یاد بگیرم که شاید تا مدت‌ها در ذهنم باقی بماند.

    پاسخ
  • عسل فیروزی
    5 آذر 1403 06:20

    خواندن این مطالب باعث شد تا بفهمم که موفقیت همیشه در دسترس است، اگر بتوانیم استعدادهایمان را به درستی بشناسیم.

    پاسخ
  • کاملیا روح‌اللهی
    5 آذر 1403 06:20

    این محتوا نه تنها به من کمک کرد توانایی‌هایم را بهتر بشناسم، بلکه اعتماد به نفسم را هم افزایش داد.

    پاسخ
  • سیما حیدری
    5 آذر 1403 06:20

    این نوشته‌ها به من کمک کردند که بهتر بفهمم چطور باید از استعدادهایم در مسیر درست استفاده کنم.

    پاسخ
  • حوریه سرافراز
    5 آذر 1403 06:20

    اطلاعاتی که ارائه داده بودید، نه تنها جدید بودند، بلکه به شکلی ارائه شده بودند که برایم بسیار الهام‌بخش بودند.

    پاسخ
  • سولماز نوبخت
    5 آذر 1403 06:20

    خواندن این مطالب باعث شد به تصمیماتی که قبلاً گرفته بودم، نگاه تازه‌ای داشته باشم.

    پاسخ
  • الیزه عبدی
    5 آذر 1403 06:20

    این محتوا به من کمک کرد تا نگاه جدیدتری به توانایی‌هایم داشته باشم و بهتر از فرصت‌هایم استفاده کنم.

    پاسخ
  • شهاب روح‌اللهی
    5 آذر 1403 06:20

    نکاتی که درباره تأثیر محیط بر استعدادها بیان کرده بودید، برای من بسیار آموزنده و جذاب بودند.

    پاسخ
  • فرشاد ایزدی
    5 آذر 1403 06:20

    همیشه به دنبال این بودم که بدانم چطور می‌توانم از توانایی‌هایم بهتر استفاده کنم. این مطلب دقیقاً جواب سوالاتم را به بهترین شکل ممکن داد.

    پاسخ
  • شیدا موسویان
    5 آذر 1403 06:20

    این نوشته به من کمک کرد تا نگاهی دوباره به مسیر شغلی‌ام داشته باشم. حالا متوجه شده‌ام که چطور باید از توانایی‌های خودم استفاده کنم.

    پاسخ
  • آتنا کریمی
    5 آذر 1403 06:20

    خواندن این مطالب باعث شد تا بهتر بفهمم چطور می‌توانم در مسیر شغلی‌ام موفق‌تر عمل کنم.

    پاسخ
  • سحر درخشانی
    5 آذر 1403 06:20

    یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این نوشته، توضیحات مربوط به تعامل بین استعدادها و مهارت‌هایی بود که می‌توانیم در طول زمان کسب کنیم. همیشه فکر می‌کردم استعداد چیزی است که اگر در کودکی شناسایی نشود، دیگر نمی‌توان کاری برایش کرد. اما حالا متوجه شده‌ام که مهارت‌ها می‌توانند مکمل استعدادها باشند و حتی در بسیاری از موارد، جایگزین آن‌ها شوند. این دیدگاه واقعاً برای من الهام‌بخش بود و باعث شد به توانایی‌های جدیدی که می‌توانم به دست بیاورم، فکر کنم.

    پاسخ
  • شکیلا شمس
    5 آذر 1403 06:20

    مطالعه این متن باعث شد دیدگاه من نسبت به توانایی‌هایم کاملاً تغییر کند. حالا می‌توانم نقاط قوت و ضعفم را بهتر شناسایی کنم و برای رشد فردی برنامه‌ریزی داشته باشم.

    پاسخ