خلاصه کتاب: کودک خوش بین – بخش اول

folder_openمعرفی کتاب آبرنگ
visibility292 بازدید
comment74 دیدگاه
خلاصه کتاب: کودک خوش بین

خلاصه کتاب: کودک خوش بین – بخش اول – همه ما می خواهیم فرزندان خود را شاد تربیت کنیم و از توانایی های آنها به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم. اما بیشتر اوقات افکار منفی و بدبینی به آینده مانع پیشرفت آنها می شود. چگونه به کودکان کمک کنیم تا با بدبینی و پیامدهای آن کنار بیایند و به موفقیت و پیشرفت آنها در آینده خوش بین و امیدوار باشیم؟ مارتین سلیگمن روانشناس آمریکایی و نویسنده کتاب «کودک خوش بین» در این کتاب به خوبی به این سوال پاسخ می دهد.

عوامل درونی و بیرونی بر خوش بینی و بدبینی افراد تأثیر می گذارد

بسیاری از افراد مشکلاتی که در ظاهر، بدن، قدرت بدنی و شخصیت خود می بینند را به ژنتیک نسبت می دهند. این هم شامل خوش بینی و هم بدبینی می شود. با این حال، خوش بینی و بدبینی آنقدرها هم که ما فکر می کنیم ارثی نیستند. تحقیقات سلیگمن روی دوقلوهای توئینزبورگ (شهری در ایالت اوهایو آمریکا) نشان داد که وراثت آنها حدود 50 درصد است. مطالعه دیگری در سوئد نشان داد که این وراثت در دوقلوهایی که از کودکی جدا از هم زندگی می کردند تنها 25 درصد بود.

سلیگمن موافق است که خوش بینی تا حدی ارثی است، اما این بدان معنا نیست که مستقیماً از طریق ژن ها منتقل می شود. مثلاً مهارت های ورزشی یک بسکتبالیست از طریق ژن به فرزندش منتقل نمی شود، فقط قد او ژنتیکی است. قد بلند به موفقیت فرزندش در این زمینه کمک می کند.

خانواده شرایطی را در خانه برای کودک ایجاد می کند که او را خوش بین یا بدبین می کند. اگر والدین گستاخ باشند، احتمالاً کودک نیز به همین شکل تربیت می شود. اگر والدین بدبین باشند، کودک این ویژگی را از آنها یاد می گیرد.

به همین ترتیب، انتقاد معلمان از کودکان می تواند کل زندگی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال، وقتی معلمی از دانش آموزی به دلیل نمره پایین یا ضعف در یک مهارت انتقاد می کند، یا عدم موفقیت را به ناتوانی خود نسبت می دهد، آن دانش آموز عمیقاً شکست خود را درونی می کند. از سوی دیگر، اگر معلمی شکست دانش آموز خود را به عدم تمرکز یا تلاش نسبت دهد، آن فرد معتقد است که شکست او موقتی است و معتقد است که می تواند با تلاش بیشتر شرایط را تغییر دهد. روشی که معلم برای توضیح نقاط ضعف دانش‌آموز انتخاب می‌کند می‌تواند آنها را نسبت به آینده خود ناامید یا امیدوار کند.

آیا تا به حال احساس می کنید که زندگی از کنترل شما خارج است؟ احتمالا بله. گاهی اوقات احساس از دست دادن کنترل زندگی و احساس درماندگی می تواند به سرعت به بدبینی تبدیل شود. به همین دلیل بسیار مهم است که والدین فرزندان خود را به درستی راهنمایی کنند.

فرض کنید کودکی تلاش زیادی می کند تا از قطعات ساختمانی خانه خود یک سفینه فضایی بسازد، اما موفق نمی شود. او از این شکست خشمگین است. او اسباب بازی هایش را پرتاب می کند، گریه می کند یا حتی تصور می کند لگد شده است. در این مرحله شما به عنوان یک مادر به سراغ او می روید و سعی می کنید فرزندتان را آرام کنید. شما به او می گویید که او در کنار هم قرار دادن همه آن قطعات کار بزرگی انجام داده و اشکالی ندارد که شکست خورد. سپس از او بخواهید با کمک شما این کار را انجام دهد. متأسفانه نتیجه این امر این است که فرزند شما بیشتر از این شکست ناراحت می شود.

شما در این مورد سه اشتباه کرده اید. اولین اشتباه این است که شما این واقعیت را پنهان می کنید که ساخت سفینه فضایی برای یک کودک کوچک بسیار دشوار و غیرممکن است. می توانید به او بگویید که شاید وقتی بزرگتر شد بتواند این کار را انجام دهد.

اشتباه دوم این است که شما برای فرزندتان تصمیم می گیرید و سعی می کنید خودتان پروژه او را به پایان برسانید. این به کودک می آموزد که در مواجهه با یک موقعیت دشوار تسلیم شود و به دنبال کمک باشد. در نتیجه به جای اعتماد به نفس، درماندگی را به او یاد می دهید.

اشتباه سوم این است که دلیل شکست را توضیح نمی دهید و دلیلی برای آن ارائه نمی کنید. وقتی کودک خود را احمق می‌داند، تعریف و تمجید بدون مثال و دلیل باطل است و او را قانع نمی‌کند. راه درست این است که او را مجبور کنید شکست خود را بپذیرد و آن را چیزی موقتی، موقت و قابل تغییر بداند. نباید کاری کنید که فرزندتان به توانایی هایش شک کند و در درماندگی آموخته شده بیفتد.

به این ترتیب می توانیم به فرزندان خود احترام بگذاریم و به آنها کمک کنیم تا حس کنترل را در خود پرورش دهند. این به آنها انگیزه می دهد تا فعال تر باشند و از کارشان لذت بیشتری ببرند. همچنین با این کار می توانند با خوش بینی بیشتری با چالش ها روبرو شوند و از احساسات منفی درماندگی دوری کنند.

آموزش نامناسب عزت نفس می تواند عواقب بدی داشته باشد

در مدارس دولتی ایالات متحده، ما اغلب شاهد شعارهای انگیزشی مانند “من خوشحال می شوم”، “من یک نوع هستم” یا “من لبخند را بر لبان همه می آورم” می بینیم. سلیگمن این شعارها را خود بزرگ بینی آشکار می داند: «مردم فکر می کنند هر کاری که ما انجام می دهیم بر اساس عزت نفس است. بنابراین، اگر بتوانیم کاری کنیم که بچه‌ها احساس بهتری در مورد خودشان داشته باشند، و می‌توانیم این کار را در دوران پیش‌دبستانی انجام دهیم، آنها در انتخاب‌های خود بسیار عاقل‌تر خواهند بود. از یک طرف باعث می شود بچه ها فکر کنند منحصر به فرد هستند و از طرف دیگر باعث می شود این تعاریف نامعتبر را نادیده بگیرند و مسیر خودشان را طی کنند.

مدارس سیستم های رتبه بندی و مسابقات آکادمیک را برای محافظت از عزت نفس کودکان حذف می کنند. آنها اهداف آموزشی را پایین می آورند تا از افسردگی رقابتی جلوگیری کنند و دیگر تکالیف سنگین به کودکان نمی دهند. مردم بر این باورند که این روش ها می تواند از عزت نفس کودکان محافظت کند و از دیده نشدن شایستگی های کودک نسبت به دیگران جلوگیری کند. با وجود همه این تحولات، اما میزان افسردگی در افراد به ویژه جوانان افزایش یافته است.

افزایش شانس موفقیت کودکان با کاهش توقعات اجتماعی تنها باعث می شود که آنها معیارهای واقعی موفقیت فردی را درک نکنند. در واقع، بیشتر عزت نفس ما به نحوه عمل ما بستگی دارد، نه احساس ما. ما با یادگیری مهارت های جدید، پشتکار در برابر ناملایمات، رویارویی با چالش ها و یافتن راهی برای رهایی از کسالت و ناامیدی، عزت نفس به دست می آوریم.

صرفاً تشویق کودکان به داشتن احساس خوب بر توانایی ها و عزت نفس آنها تأثیر نمی گذارد. به دلیل همین رویکرد اشتباه است که آمار افسردگی به طور چشمگیری افزایش یافته است. ما از یک جامعه عملگرا به جامعه ای با احساس خوب پر از شعارهای توخالی و تاکید غیرواقعی بر شادی تغییر کرده ایم.

برای اینکه کودکان معنای واقعی خوب بودن را بفهمند، باید با دنیای واقعی تعامل داشته باشند و توسط اطرافیانشان شناسایی شوند. این آنها را به سطح مناسبی از عزت نفس هدایت می کند. اگر کودکان احساس بی ارزشی کنند، از خود متنفر باشند و عزت نفس نداشته باشند، تعامل با دنیای واقعی برایشان دشوار خواهد بود. وضعیت عاطفی آنها تنها در صورتی بهبود می یابد که تعاملات اجتماعی آنها بهبود یابد.

والدین باید روش هایی را به کودکان بیاموزند که به آنها کمک کند در جامعه عملکرد خوبی داشته باشند. چگونه یاد بگیرند، مهارت های خود را بهبود بخشند، از افراد بد دوری کنند و از خود مراقبت کنند. آنها باید بدبینی را به خوش بینی و درماندگی را به حس کنترل تبدیل کنند.

همچنین والدین نباید مدام جلوی بچه ها دعوا کنند. اگرچه کودکان می توانند از دیدن تعارضات واقعی تجربه کسب کنند، اما قرار گرفتن در معرض تعارض بیش از حد یا خیلی شدید می تواند به سلامت روان آنها آسیب برساند. بنابراین مهم است که والدین تا حد امکان از بحث و جدل پرهیز کنند. حتی اگر گاهی اوقات مجبور می شوند مشکلی را مطرح کنند، بهتر است سعی کنید آسیب آن را به حداقل برسانید. مثلا جلوی بچه ها با همسرتان درگیری فیزیکی نداشته باشید و توهین نکنید. یا بچه ها را مجبور به قضاوت در مورد درست یا غلط بودن رفتارشان نکنید و آنها را در بحث خود وارد نکنید. در این صورت کودکان می توانند روش صحیح برخورد با تعارضات را بیاموزند.

تا اینجا فهمیدیم که بچه ها یک لوح پاک می مانند. کیفیت زندگی آنها بیشتر تحت تأثیر عوامل خارجی مانند والدین و معلمان است تا ژنتیک. بنابراین، پرورش خوش‌بینی در کودکانمان از دوران کودکی ضروری است تا به آنها کمک کنیم تا حس کنترل بر موقعیت را در خود پرورش دهند. همچنین، آموزش نامناسب عزت نفس نتیجه معکوس خواهد داشت.

برای مطالعه بخش دوم خلاصه کتاب کلیک کنید.

همچنین بخوانید

74 دیدگاه. پیغام بگذارید

  • نرگس حقانی
    5 آذر 1403 06:20

    این محتوا بسیار کامل و جامع بود. حس می‌کنم توانستم اطلاعات زیادی درباره مسیر رشد فردی یاد بگیرم که شاید تا مدت‌ها در ذهنم باقی بماند.

    پاسخ
  • الهام شکراللهی
    5 آذر 1403 06:20

    یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این نوشته، توضیحات مربوط به تعامل بین استعدادها و مهارت‌هایی بود که می‌توانیم در طول زمان کسب کنیم. همیشه فکر می‌کردم استعداد چیزی است که اگر در کودکی شناسایی نشود، دیگر نمی‌توان کاری برایش کرد. اما حالا متوجه شده‌ام که مهارت‌ها می‌توانند مکمل استعدادها باشند و حتی در بسیاری از موارد، جایگزین آن‌ها شوند. این دیدگاه واقعاً برای من الهام‌بخش بود و باعث شد به توانایی‌های جدیدی که می‌توانم به دست بیاورم، فکر کنم.

    پاسخ
  • هما ایمانی
    5 آذر 1403 06:20

    با خواندن این مطالب، متوجه شدم که حتی چالش‌ها می‌توانند به رشد توانایی‌های ما کمک کنند.

    پاسخ
  • آزیتا شیبانی
    5 آذر 1403 06:20

    یکی از نکات برجسته این نوشته، تأکید شما بر تلاش و تمرین در کنار شناسایی استعدادها بود. همیشه فکر می‌کردم اگر در کاری استعداد نداشته باشم، هرچقدر هم تلاش کنم، به نتیجه‌ای نخواهم رسید. اما توضیحاتی که ارائه داده بودید، نشان داد که حتی بدون استعداد ذاتی هم می‌توانیم در بسیاری از حوزه‌ها به موفقیت برسیم، به شرطی که مسیر درستی را انتخاب کنیم و به طور مداوم روی خودمان کار کنیم. این دیدگاه به من انگیزه داد که دوباره روی برخی از هدف‌هایم که قبلاً کنار گذاشته بودم، تمرکز کنم.

    پاسخ
  • ماهور صدری
    5 آذر 1403 06:20

    این محتوا به من کمک کرد تا نگاه عمیق‌تری به توانایی‌های خودم و دیگران داشته باشم.

    پاسخ
  • دلارام ابراهیمی
    5 آذر 1403 06:20

    این نوشته نه تنها کاربردی بود، بلکه حس امید و انگیزه را هم در من تقویت کرد. از شما بابت تولید چنین محتوای ارزشمندی ممنونم.

    پاسخ
  • شهناز اسکندری
    5 آذر 1403 06:20

    یکی از نکات جالب این نوشته، نگاه جامع و عمیق به موضوع شناسایی توانایی‌ها بود. توضیحات کاملاً عملی و کاربردی بودند.

    پاسخ
  • امیرعلی افشین
    5 آذر 1403 06:20

    این نوشته برای من نه تنها آموزنده، بلکه الهام‌بخش هم بود. حس می‌کنم که حالا با دید بازتری می‌توانم به توانایی‌هایم نگاه کنم و به جای تمرکز بر ضعف‌هایم، روی نقاط قوت خودم کار کنم. توضیحاتی که درباره چگونگی شناسایی و پرورش استعدادها داده بودید، دقیقاً همان چیزی بود که نیاز داشتم تا بتوانم با برنامه‌ریزی بهتر، به اهدافم نزدیک‌تر شوم.

    پاسخ
  • مانی شکوهی
    5 آذر 1403 06:20

    مطالب ارائه‌شده در این نوشته‌ها به قدری دقیق بودند که برای من مثل یک راهنمای عملی عمل کردند.

    پاسخ
  • شقایق آذری
    5 آذر 1403 06:20

    چیزی که من را تحت تأثیر قرار داد، عمق اطلاعات و دقتی بود که در تهیه این محتوا به کار رفته بود.

    پاسخ
  • آزیتا اکبری
    5 آذر 1403 06:20

    اطلاعاتی که ارائه داده شده بود، برای من بسیار کاربردی و مفید بودند و به من کمک کردند که بهتر برنامه‌ریزی کنم.

    پاسخ
  • سینا فیروزی‌فر
    5 آذر 1403 06:20

    از شما بابت تولید این محتوا قدردانی می‌کنم. نکته جالبی که توجه من را جلب کرد، تمرکز بر جزئیاتی بود که معمولاً نادیده گرفته می‌شوند.

    پاسخ
  • سعید اختران
    5 آذر 1403 06:20

    این مطلب به من کمک کرد تا با دیدی متفاوت به گذشته و انتخاب‌هایم نگاه کنم. حالا متوجه شده‌ام که چقدر در تصمیم‌گیری‌هایم به شناخت بهتر از خودم نیاز داشتم. کار شما واقعاً ارزشمند است.

    پاسخ
  • پدرام دانایی
    5 آذر 1403 06:20

    چیزی که از این محتوا یاد گرفتم، این است که شناخت بهتر خود می‌تواند زندگی ما را کاملاً متحول کند.

    پاسخ
  • بردیا کاظمی
    5 آذر 1403 06:20

    از لحظه‌ای که این مطلب را خواندم، انگیزه‌ای در من ایجاد شد که کارهایی که همیشه به تأخیر می‌انداختم را شروع کنم. توضیحات شما دقیقاً همان چیزی بود که به آن نیاز داشتم.

    پاسخ
  • آرشام پورحسینی
    5 آذر 1403 06:20

    این محتوا به قدری جذاب و مفید بود که تصمیم گرفتم آن را چند بار مطالعه کنم.

    پاسخ
  • پویان افشاری
    5 آذر 1403 06:20

    این نوشته به من کمک کرد تا نگاه جدیدتری به مسیر شغلی و تحصیلی‌ام داشته باشم. همیشه فکر می‌کردم که مسیر موفقیت یک مسیر خطی و مشخص است، اما حالا می‌دانم که این مسیر می‌تواند برای هر فردی متفاوت باشد و مهم این است که بتوانیم از فرصت‌هایی که داریم، به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم. این محتوا برای من بسیار آموزنده و الهام‌بخش بود و مطمئناً بارها به آن رجوع خواهم کرد.

    پاسخ
  • ساحل فاضل
    5 آذر 1403 06:20

    این محتوا نه تنها اطلاعات مفیدی ارائه داد، بلکه دیدگاه من را نسبت به توانایی‌هایم تغییر داد.

    پاسخ
  • آوا سالاری
    5 آذر 1403 06:20

    از وقتی این محتوا را مطالعه کردم، دیدگاهم نسبت به توانایی‌هایم کاملاً تغییر کرده است. توضیحات شما باعث شد خیلی از نقاط گم‌شده ذهنم روشن شوند.

    پاسخ
  • نیکان مهربان
    5 آذر 1403 06:20

    این محتوا برای من بسیار الهام‌بخش بود و حس کردم که حالا بهتر می‌توانم روی توانایی‌هایم تمرکز کنم.

    پاسخ
  • یلدا کامران
    5 آذر 1403 06:20

    اطلاعات ارائه‌شده بسیار ارزشمند بودند و به من کمک کردند که بهتر بتوانم توانایی‌هایم را کشف کنم.

    پاسخ
  • شقایق نیکو
    5 آذر 1403 06:20

    مطالعه این نوشته حس خیلی خوبی به من داد، چون نکاتی رو فهمیدم که شاید سال‌ها طول می‌کشید خودم متوجهش بشم. ساختار منطقی و راهکارهای عملی که توضیح داده بودید، واقعاً تحسین‌برانگیز هستند. امیدوارم همیشه با همین قدرت ادامه بدهید.

    پاسخ
  • بردیا نعمتی
    5 آذر 1403 06:20

    خواندن این نوشته‌ها باعث شد احساس کنم انگیزه بیشتری برای دنبال کردن اهدافم پیدا کرده‌ام.

    پاسخ
  • لاله سعیدی
    5 آذر 1403 06:20

    به نظرم این محتوا دقیقاً چیزی بود که در این مرحله از زندگی به آن نیاز داشتم. به‌خصوص توضیحات مربوط به تأثیر محیط و تربیت در رشد توانایی‌ها بسیار برایم جالب بود.

    پاسخ
  • پریا نوبخت
    5 آذر 1403 06:20

    این نوشته نه تنها کاربردی بود، بلکه حس امید و انگیزه را هم در من تقویت کرد. از شما بابت تولید چنین محتوای ارزشمندی ممنونم.

    پاسخ
  • سپهر دشتی
    5 آذر 1403 06:20

    اطلاعاتی که ارائه داده بودید، نه تنها جدید بودند، بلکه به شکلی ارائه شده بودند که برایم بسیار الهام‌بخش بودند.

    پاسخ